دخترم پنج سالشه و خیلی تنهاس.خیلی خودمم سی سالمه و واقعن حوصله اینک باهاش وقت بگذرونم رو ندارم ادم باید زود بچه بیاره هرچی سن بالا میره ادم دیگ حوصله بچه رو نداره.ازین بابت ناراحتم خیلی بخاطر دخترم.خودمم وسواس و افسردگی دارم شوهرمم ک مشکلات روانی و عقده ای هستش.در حدی ک باعث شده زندگی بشدت برام سخت بشه و افسرده و بی اعتماد بشم.با خودم میگم چقد خودخواهم ک بخاطر ی حس مادرشدن ی بچه رو بدبخت کردم.دخترم بخاطر دعواهای منو پدرش بشدت پرخاشگرو بی اعصاب شده واقعن براش ناراحتم.سنم رفته بالا بعد اتمام کارای خونه نیاز دارم فقط لش کنم و برم تو گوشی اصن حوصله بچه رو ندارم