فکر کن دانشجوی دانشگاه تهران باشی ، نزدیک باشه مدرک کارشناسیت رو بگیری ، خانوادت به جای اینکه برات کادوی کارشناسی بگیرن ، بریزن رو سرت ، که چی ؟ که من دلم نخواسته فعلا ارشد بخونم ، اصلا دلم میخواد یه سال دیگه بخونم بعدا به ارشد فکر کنم
من زیاد رشتمو دوست ندارم بخاطر همین انگیزه درس خوندن نداشتم ، بعد من قبلا خیلی دختر ساده تری بودم ولی جدیدا آرایش میکنم ناخون میذارم و اینا ، سر لیت ریختن رو سرم که تو عوض شدی ، چرا اینقدر لباس میخری چرا درس نمیخونی چرا اینقدر لوازم آرایشی میخری و ... مامانم اومده منو زده دستم از چنگی که گرفته خون اومده ، بابام از اونور سرم داد و بیداد، خواهرمم که هیچی کلا ، شما جای من بودید چیکار میکردید؟ به خودکشی فکر میکنم
از طرفی با یه پسری آشنا شدم که از یه شهر دیگست و همش میزنن تو سرم که تورو چه به پسر شهرستانی... خیلی تحت فشارم