۲ سال و نیمه باهمیم
خیلی دوسش داشتم یا دارم
۴ ماه اول رابطمون بهم خیانت کرد و برگشت به اکسش که ۵ سال باهم بودن و عاشقش بود
دوهفته باز باهم بودن بعد برگشت با من تا همين الان
تو دوره خیانتش من حتی خودکشی کردم ۳ روز بیمارستان بودم یه سر نزد بم
خیلی گذشته از اون موقعا رابطمون جدی شده الان میخواد بیاد خاستگاری ولی انگار با گذشته ای که داشته نمیتونم کنار بیام حالم بده همش نه بدون اون میتونم ن باهاش حالم خوبه خدایا چکار کنم نتونستم ببخشمش یه مدت خوب بودم باز اتفاقی افتاد حالم بده چند روزه
چرا نمیری پیش مشاور مسئله مهمیه چون داره به ازدواج میرسه
ویل کن اشغالو
حیف از جوانیت
سابقه خیانت تو دوستی هشدار میتونه باشه واست
من جات بودم قبول نمیکردم کات میکردم خواستگاری بی خواستگاری
ردش کن بره
عزیزم شرایطت واقعا سخت و بحرانیه،،، باید اول خودت یکم از اشفتگی دربیای… امضامو بخون
بدترین کار اینه ک با کسی ازدواج کنی ک تا این حد از گذشتش میدونی
تا ابد مقایسه میکنی خودت و هرچی بشه ب عشق اولش ربطش میدی
چ اتفاقی
نمیدونم ولی حسم میگه بدردت نمیخوره عزیزم
این فکرایی که داری بعد ازدواج صد برابر بیشتر میشه
به عنوان زنی که بارها خیانت دیده واینده اش نابود شده میگم خواهر عزیزم باعقلت تصمیم بگیر تو درآینده حتما پشیمون میشی شک ندارم
اگر تو یکی دو سال اخیر ازش خیانت و هرزگی ندیدی بذار بیاد خواستگاری و هر چه زودتر عقد کنید.
