قربونت😅
من یمدت اینقد خودمو درگیر پس انداز کرده بودم گه حالم بد شده بود، به خودم اونطور که باید نمیرسیدم، کیفیت خوراکمون افت کرده بود. دلم نمیومد چیزی که لازم دارم رو بخرم، از طرفی اینقد درگیر بحثای مالی شده بودم به خونه نمیرسیدم، و این باعث شد ازش زده بشم، خساست کردن برکت رو هم از زندگی میبره👌
بعد زدم تو کار پول خرج کردن، همش رستوران، لباس خریدن، انواع لوازم ارایشی و سرم مو و فلان که همشون نصفه موندن و استفاده نشد
بعد به خودم اومدم دیدم من با اینم راحت نیستم و حالم خوب نیست، بعد خرج کردن عذاب وجدان میگیرم
دیگه خلاصه متعادل شدم، یه دفتر دارم همه خرجا و درآمد رو مینویسم، چیزایی که لازم داریم رو حتما میخرم و براش خساست نمیکنم، جنس خوب میخرم، مثل قبلا بی ارزش نمیکنم خیلی مراقبت میکنم از وسایلم، تمام وسایل خودم و خانواادم نو و تمیز هستن، به خوراک اهمیت میدم همیشه یخچال پره، خونم همیشه تمیزه و برق میزنه، (خیلی تاثیر داره)
خودم خیلی آشپزی میکنم، کیک، پیتزا، تنوع توی صبحانه، شب قبل وسایل ناهار فردا رو آماده میکنم، انواع ترشی و مربا، هم کدبانوی خودمو به رخ میکشم هم خیلی صرفه جویی میشه(خیلیم به آشپزی علاقه مند شدم)
از آنطرف نشتی های مالی رو گرفتم، یکیش سپردن خرید به همسرم بود که زیاد و با تنوع کم میاورد، و از هرجا که گرون بود میخرید. خودم خرید میکنم، اندازه، متنوع، و از جاهای متوسط( نه از وانتی میخرم که خراب توش زیاده، نه از مغازه سر کوچه که ۳برابر قیمت میده، یجایی پیدا کردم کیفیت عالی و قیمتای متوسط)
خلاصه خیلی خوب شده اوضاعم
الان وقتی یه جفت کفش یا یه مانتوی گرون میخرم اصلا عذاب وجدان ندارم
چون از اونطرف پس انداز دارم و میدونم با خرید چیزهای گرون برکت زندگیم زیاد میشه
تاپیک مدیریت اقتصادی و حرفای معصومه جون خیلی به دردم خورد 🤌🏻