دیشب مامانم مهمون داشت
خالم و دخترش اونجا بودن
براشام
بعدا من دخترم تو خونه بود سرما خورده بود
ی چندساعت خونه بود
بعدا زنگ میزد مامان بیا
خواستم ب شوهرم بگم بیارتش
خونه مامانم خیلی بزرگه اتاق زیاد داره
جیغ زد ن نیاد بگو نیارتش
تو پاشوبرو
غذا برات میدم بیارن
تو فردا بیا
منم گفتم فردا کاردارم
غذام نمیخوام
ب نظر شما من حق دارم ناراحت باشم