اولش وضعمون خوب نبود یه عده از فامیل خونمون که نمیومدن هیچی جواب سلاممونم با اکراه میدادن
وقتی وضعمون توپ شد دیدیم هی دارن میان و میرن و دعوت میکنن و..
یه شب که فامیل خونه ی عموی پدرم جمع بودن بابام بلند گفت ما قبلا وضعمون خوب نبود یه عده خونمون نمیومدن این عزیزان لطف کنن از این به بعدم نیان
قیافه ی یه عده از فامیل دیدنی بود🤣