نامه به اطرافیان
سلام،
مدتی بود که حضور در جمع شما برایم همراه با فشار ذهنی و درگیریهای مختلف بود. مدام تلاش میکردم رفتارم طوری باشد که نگاهها و واکنشهای شما منفی نباشد. انگار ناخودآگاه ذهنم دنبال این بود که مطمئن شود مورد قضاوت قرار نمیگیرم. این روند برایم خستهکننده و محدودکننده شده بود.
اما امروز در نقطهای ایستادهام که همه چیز برایم واضحتر است. میخواهم کاملاً روشن بگویم که دیگر نظر شما برایم اهمیت ندارد. نه از سر بیاحترامی، نه از روی عصبانیت؛ فقط از روی آرامشی که در خودم پیدا کردهام. دیگر نیازی نمیبینم استرس بگیرم یا خودم را به شکلی که فکر میکنم «مورد قبولتر» است نشان بدهم.
من واقعاً باور کردهام که همین که هستم، کافیام. نیازی به تأیید، نگاه مثبت یا واکنش خاصی از طرف کسی ندارم. اگر برداشتهای مختلفی وجود داشته باشد، اشکالی ندارد. اگر کسی قضاوتم کند، باز هم مشکلی نیست. چون حالا دیگر این چیزها بخشی از زندگی من نیستند.
از این به بعد، حضور من در کنار شما از روی آرامش است، نه از روی فشار یا حساسیت. واکنشهایتان را میبینم، اما دیگر آنها نقشی در احساس و آرامش من ندارند.
مسیرم را با خیال راحت ادامه میدهم، همانطور که هستم و همانطور که احساس میکنم درست است.
این تمام چیزی بود که میخواستم بگویم.
[نام شما]
.