نامه به اطرافیان
سلام،
میخواهم چیزی را با شما در میان بگذارم؛ چیزی که باعث شده نگاه من به خودم و به ارتباطاتم کاملاً تغییر کند. مدتها واکنشهای شما برایم مهم بود. گاهی حتی بیشتر از حد لازم، و این باعث میشد نسبت به حضور شما و رفتارهایتان حساس باشم. اما امروز دیگر آن دوره برای من تمام شده است.
الان در مرحلهای هستم که بهقدری خودم را پذیرفتهام که نگاه یا قضاوت هیچکس نمیتواند آرامش من را بر هم بزند. نه واکنشهایتان، نه صحبتهایتان، و نه حتی برداشتهایی که ممکن است داشته باشید. دیگر هیچکدام از اینها برای من تعیینکننده یا آزاردهنده نیست.
من به یک نقطهی واقعی از رهایی رسیدهام؛ جایی که نیازی به توضیح دادن، اثبات کردن یا تأیید گرفتن ندارم. حتی اگر گاهی شرایطی پیش بیاید که قبلاً برایم استرسزا بود، امروز اهمیتش را از دست داده است. نه به این دلیل که چیزی تغییر کرده باشد، بلکه چون من خودم را تغییر دادهام—و این تغییر برایم کافی است.
الان با آرامش و آزادی قدم برمیدارم. واکنشهای شما فقط واکنشاند؛ نه پیامی برای ارزش من، نه تهدیدی برای آرامشم، و نه چیزی که ذهنم را درگیر کند. برای همین، از این به بعد با ذهنی سبکتر و قلبی آزادتر در کنار شما خواهم بود.
من همین که هستم، کافیام.
با احترام،
[نام شما]