یکی از خوشحالیای زندگیم اینه که خانوادم نمیتونن همچین کاری کنن با اینکه وگن نیستن
ولی خودم گیاهخوارم
اگه بابام نمیخریدش یکی دیگه میخریدش و احتمالا میکشتش
و اگه هم بابام رو قانع میکردم که نکشش میرفت پسش میداد که بازم زندگیشو نجات نمیدادم
مگه اینکه نگه میداشتیمش که اونم مامانم به هیچ وجه اجازه نمیداد..
باورم نمیشه انگار خودم تاپیک زدم چقد شبیه منی.عقاید و افکارت مثل منه.منم دقیقا حالم خیلی بدمیشه سر یه حیوونی ببرن و روانی میشم تا چندوقت توذهنم میمونه.منم عروسی کردم شوهرم میخاست گوسفند بکشه جنگ انداختم نزاشتم..ماشین خرید نزاشتم بکشه.خونه خریدیم نزاشتم هرچی گف حداقل مرغ بکشم خودمو کشتم نزاشتم.گفتم بجاش صدقه بده دفع بلا میشه
این واکنش ها وقتی خوبه که بتونی چندین برابرش برای انسان ها نشون بدی وگرنه همه اش فیلم بازی کردن هست
الان تا حالا چند بار رفتی شیرخوارگاه بچه های بی سرپرست ؟ چند بار رفتی کمک برای بهزیستی ؟ برای بی خانمان ها کمک کردی؟ چند بار رفتی خون دادی برای هلال احمر؟ چند بار کمک مالی به نیازمندها کردی؟
دنبال به مرغ دویدن و جیغ زدن که نماد صفات والای انسانی نیست! بچه بازیه !
خیلی مهربون و انسانی
خیلی خوبه که تونستی قانع کنی که گوسفند تو عروسی نکشه چون اکثر ایرانیا خیلی گارد میگیرن
من تو عروسیا همیشه سعی میکردم اصلا گوسفندی نبینم تا حالم بهم نریزه. به نظرم این به معنیه دل نازک بودنم نیست صرفا به عنوان یه انسان طبیعیه که از کشتن و سر بریدن یه موجود زنده دیگه متنفر و غمگین بشم
من در شرایطی نیستم که بتونم به انسان های دیگه کمک کنم
واقعا نیاز دارم یکی به خودم کمک کنه
اگه میتونستم میکردم
ولی امروز شاید میتونستم در حد خودم جون یه موجود زنده رو نجات بدم ! و این ازاردهندس که نتونستم
فداتشم خیلی ممنون اخه از حیوونا و پرنده ها مظلوم تر و با وفاتر تو دنیا نیس.من خیلی وقته از آدما دل بریدم بخاطر سنگدلیشون و حیوان ستیزیشون..منم هروقت جلو یکی میگم نکشین گناه دارن حیوونا همشون به چشم دیونه بم نگا میکنن فک میکنن مشکل روانی دارم.داییام یبار رفتیم مسافرت با تفنگ داشتن گنجشک و کفتر میزدن انقدر گریه کردم و حالم بد شد التماسشون کردم حداقل جلو من اینکار نکنن..الانم یه لحظه خودمو جای تو گذاشتم کسی که نمیخاد بفهمه رو نمیتونی کاری کنی و عقایدشو عوض کنی منم بودم خیلی حالم بد میشد که نتونستم برای اون زبون بسته کاری کنم.ولی اگه نمیزاشتی میبرد پس میداد که در آخر میکشتنش.. من ازین دنیا متنفرم هروز فکر میکنم چقد حیوون و پرنده میکشن و خوراک انسان میشن.فقط دوس دارم زودتر دنیا تموم بشه تا ظلم به حیوونا هم تموم بشه
من از بچگیم انواع حیوونارو داشتم
دقیقا عین انسان و حتی بیشتر احساس دارن فقط هوششون کمتره. و از پس کارای کثیفی که انسان ها انجام میدن برنمیان و همین اونارو انقدر خوب و پاک کرده
اره خوشبختانه شوهرت دوست داشته و به حرفت گوش میداده اما بابای من حرفای من براش اهمیتی نداشتن از قبل گفتم نخر اصلا اما اهمیت نداد. دست خودش نیست طوری بزرگ شده که حیوونایی مثه مرغ و گوسفندو فاقد شعور میبینه و فکر میکنه افریده شدن تا خورده بشن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
42 ثانیه پیش
43 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
