دیشب گفت مایع عذاب و بی ابروییمونی حیف درد زایمانم که سرتو کشیدم ،کاش بچه نداشتم
من وانمود کردم ناراحت نشدم و رفتم بغلش کردم و گفتم ببخشید که اذیتتون میکنم ولی خیلی قلبم شکست🥲
من عاشق جفتشونم، حاضرم جونمم برای مامانم بدم ولی به هیچ دردشون نمیخورم فقط عذابشون میدم کلی برام زحمت کشیدن که بزرگ شم و پیرشون کنم اینطوری؟؟
من ts ام سره همین اینارو میگه
به نظرتون واقعا اگه زمان به عقب برمیگشت حاضر نبود منو به دنیا بیاره یا از عصبانیت گفت؟؟ لطفا مادرا جواب بدن