2777
2789
عنوان

اومدم خونه ی زن بابام دلم وا شه

281 بازدید | 6 پست

دیدم با عروسش جر بحث دارن 

حالا سر چی .عروسش تک فرزنده .. یدونه هم تازه بچع زاییده 

زن بابام سه تا بچه داره

بعد عروسه برگشته ب زن بابام میگه جانان مریض شد مامانم تا صبح پاشویه کرده مامانم دارو داده ..واسه ماشین خریدنمون مامانم پونصد میلیون کمک کرده ..شما هیچکار نمیکنید منم 

گفتم سحر جون مامانه تو یدونه بچع داره یدونه هم نوه داره ..ایشون سه تا بچه داره پاهاش هم عمل کرده اگر بخاد به بچه ی تو برسه باید ب نوه های دیگه شم برسه اگه به شما پول بده باید ب بچه های دیگه ش هم بده .. اینو بفهم .. دوباره دختره اومد حرف بزنه.. زن بابام برگشت گفت انقد جواب ندههههه... خلاصه دختره ساکت شد 

 .. اینم بگم زن بابام با من بد بود بعد دید اینطوری طرفشو گرفتم خوشحال شد حالا هی میگه بمون تا دختره بره دوتایی حرف بزنیم.... 


عزیزم من الان دارم با لشگر غم می جنگم لطفا فردا بهم زنگ بزن 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792