دیدم با عروسش جر بحث دارن
حالا سر چی .عروسش تک فرزنده .. یدونه هم تازه بچع زاییده
زن بابام سه تا بچه داره
بعد عروسه برگشته ب زن بابام میگه جانان مریض شد مامانم تا صبح پاشویه کرده مامانم دارو داده ..واسه ماشین خریدنمون مامانم پونصد میلیون کمک کرده ..شما هیچکار نمیکنید منم
گفتم سحر جون مامانه تو یدونه بچع داره یدونه هم نوه داره ..ایشون سه تا بچه داره پاهاش هم عمل کرده اگر بخاد به بچه ی تو برسه باید ب نوه های دیگه شم برسه اگه به شما پول بده باید ب بچه های دیگه ش هم بده .. اینو بفهم .. دوباره دختره اومد حرف بزنه.. زن بابام برگشت گفت انقد جواب ندههههه... خلاصه دختره ساکت شد
.. اینم بگم زن بابام با من بد بود بعد دید اینطوری طرفشو گرفتم خوشحال شد حالا هی میگه بمون تا دختره بره دوتایی حرف بزنیم....