اولش خود دوستم وقتی فهمید همچین پسری تو فامیل داریم خودش پیشنهاد داد که دخترمو بهش معرفی کن همه چیز در حد شوخی بود ولی یهو پسره عکس دختره رو دید و ادامه ماجرا و ...
اللن چند وقته دوستم همش میگه من نگرانم و ...شوهرم نمیدونه اینا با هم حرف میزنن
خب منم فکر کردم محض آشنایی با هم حرف میزنن
البته پسره هروقت میاد ایران
میادش شهر ما و با دختره بیرون میرن که من همینو فهمیدم هنگ کردم که چطور مادر و پدرش خبر ندارن
کم کم دیدم ای دی غافل مادره در جریانه