سلامدوستان.خواستم یکم درودل کنم...منو همسرم ۱۲ ساله ازدواج کردیم و الان یه پسر ۶ساله دارم.همسرم بشدت خسیسه،خاله زنکه،هرچی رو حرف میکننه،هرچی رو بزرگمیکنه،تو زندگی گذشت نداره،اصلا بامن بعنوان زن رفتارش درست نیست،گرچه جاش باشه میدونه چطور با یه زن خوب و درست رفتار کنه ولی بامن اصلا....محبت کلامی و جسمی هرکز،همیشه خدا طلبکاره،مثلا من یه چیزی از دستم بیفته جوری با نفرت منو نگاه میکنه...،وضعش خیلیییی خوبه ولی نه خونه میخره نه ماشین،یه خونه حومه شهر اجاره کرده با نم و رطوبت زیاد بدون کمد دیواری،فقط واسه اینکه دو تومنی بیشتر اجاره نده،در کل من هیچ ارزش واسش ندارم،اصلا و ابدا،اوایل قهر میکرد ۱۰ روز منم آخر تحملم تموم میشد و منت میکشیدم و بعد یه روز سنگ شدم از اون به بعد خودش پیشقدم میشد و من میبخشیدم.اخرین بازی که ۱۴ روز قهر کرد من رفتم جلو و حاضر نبود آشتی کنه و من میدیدم بچم داره اذیت میشه،از اون روز زرتی سر هر چی ۱۰ روز ۱۰روز قهر میکنه و من میرم جلو و اونم طاقچه بالا میزاره،الانم سر چیز بیخود بامن قهره،خیل یبخود.ومن دیگه نمیخوام برم جلو.البته من اینقدر ضعیفم که ۱۰روز باوجود کاراش حرف نمیزدم خیلیییی غصه می خوردم.ولی میخوام عزت نفس مو حفظ کنم.چه راه هوایی پیشنهاد میکنید
چقدر شوهر منه البته غیر خسیسیش ولی بقیش همه هست الآنم ما قهریم اون مقصره اونم قهر کرده چون من قهرم😑منم نمیرم جلو دیگه مثلا اگه قهر باشم انتظار داره با یه بغل اونم در سکوت من آشتی کنم هیچ حرفی نمیزنه انتظار داره من سر حرفو باز کنم اگه حرف نزنم دوباره همون اش و همون کاسه
منم خیلی خستم دیگه تازه حامله هم هستم دوماهه ما تازه ازدواج کردیم این اخلاقشه دیشب چون قهر بودیم یازدهو نیم اومد خونه بدون هیچ توضیحی منم تو پذیرایی خوابیدم ناهار و صبحانه فرداشم نزاشتم همینجوری رفت