قبلا با یکی بودم هم اون هم من خیلی همو دوست داشتیم ولییی نشد که بشه واقعا نشد هرکاری کردیم نشد تا این عتیقه امد هم چی تند شد خاستگاری و کاغد نویسی عقد همه چیز نفهمیدم چی شد اصلا
اولاش خوب بود الان افتضاح بی لطف و ناسپاس محبت تعریف نباش ولی همه میگن از شوهرت خیلییی سری رو دست بابات موندی ولی همیشه جوابشون دادم ولییی..
اون همیشه دستام میبوسید قربونم میرفت چشام میبوسید حتی نازم خیلی خریدار داشت پیشش
ولی شوهرم چون میدونم اینجوری محبت دوست دارم حس خوب میگیرم دستم که میبوسیه ذوق میکنم عهههه یه حرکتی زد ولی فورا دست خودش میاره میگه ببوس انگار از این کار نگش میاد😐
منم گفت نکن اینکار سختت
همشه کارای اون میاد جلوم حالم بد میشه ولی بخدا من از اون دل کندم بعد به این جواب بله دادم
ولی دارم دق میکنم هیچکی اون نمیشه متاسفانه
خدا کنه شوهرم آدم باشه