2777
2789

پدرش شمشیر پلاستیکیش پیشش بود داد بهش 

گغتش برو مادرتو بزن اومد منو زد بهش گفتم برو پدرتو بزن یادت میده که منو بزنی شمشیر رو بلند کرد خواست پدرشو بزنه اومد رفت تو چشمم منم از شدت درد چشمم زدم تو گوشش پسرم بعد گریه کرد پدرش گف چرا میزنی بچه رو بادستش منو زد رو دستم چند بار بعد بچشو برد رفت الان من چشمم درد میکنه حتی نمیگه بیا ببرمت دکتر 

باید بچش همه رو بزنه کسی نزنتش

😐😐😐😐 بسم الله الرحمن الرحیم

اینجا نی نی سایته، اینجا بعضیا خرج روزانه شون، درامد ماهیانه خیلیامونه. اینجا حرف از بی عدالتی و ظلم علیه زنانه. اینجا نظرکرده زیاد داریم، اونایی که موکل دارن، حس ششم دارن، اونایی که خواب زیاد میبینن ولی نمیگن شب قبلش شام چی خوردن. اینجا نی نی سایته، جایی که از تنهایی بهش پناه میبریم، با هم حرف میزنیم، جر و بحث میکنیم، خیلیا اینجا زندگی میکنن، هویت دارن، دوستاشون اینجان. همه نوع ادمی هم اینجاست، کنکوری و غیر کنکوری و مجرد و متاهل و باردار و زائو و در شرف طلاق و طلاق گرفته و فیک و اصل و اصیل و فقیر و غنی. 🫂 ولی با هم مهربون باشیم ، چون شاید در دنیای واقعی، همه مان به همان چند کلمه ارامبخش نیاز داشته باشیم... الا بذکر الله تطمئن القلوب

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

دقیقا عین بابای من   من با چنگال زده بودم به عینک مامنم شکسته بودمش   البته مامان من اون لحظه از ترس پدرم چیزی نمیگفت و فقط دزدکی تهدید میکرد که فردا میزنمت   بعدش فردا صبحش که بابام میرفت سر کار مامانم در خونه رو قفل میکرد و میرفت از انباری یا آشپزخونه یه وسیله میاورد تا جایی که حرصش خالی میشد میزد   آخرشم تهدید میکرد که اگه به بابات بگی ولت میکنم میرم  گاهی هم تهدیدشو عملی میکرد و بعد کتک کاری میرفت تو حیاط خونه یکی دو ساعت قایم میشد و من تنها توخونه با در قفل شده از ترس تنهایی و بی مادری نق میزدم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز