یه خواب خیلی عجیب غریب و ترسناک دیدم خواب دیدم که رفتم خونه ی مامان بزرگم بعد اونجا ی مرد غریبه بود من وقتی وارد شدم یارو یکم باهام حرف زد بعد زنگ زد دوستاش بیان چنتا مرد دیگه هم اومدن من ترسیدم خواستم فرار کنم در رو از روم قفل کردن بعدشم اونا میخاستن دست درازی کنن بهم که من بیدار شدم😐قیافه اشون رو اصلا نمیشناسم فقط یادمه تو خوابم میدونستم نسبتسون باهام چیه اما الان یادم نمیاد هرجی فک میکنم