2777
2789

پارتنر و این صوبتا رو به هیچ عنوان قبول ندارم 

همسرم سنتی و فک کنم یه خانم تو مسجد معرفیم کرده بود 

لطفا به نیت حاجتم صلوات یا حمد میفرستید.ممنونم زیبا ها♥️زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 

پارتنرم از یه سایت باهم دوست شدیم واسه دوستیابی بود سایته ازش خیلی راضیم ۳ ساله باهمیم از اول گفت هی ازدواج گفتم نه الانم میگم نه چون از ازدواج بدم میاد اما نمیخوامم کات کنم میخوام باهاش باشم

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

تو دانشگاه 

ولی راضی نیستم 

فراز و نشیب و اختلاف سلیقه زیاد داریم 

من حتی توی اوج فروپاشی خودم سعی کردم حال یکی دیگه رو خوب کنم، متاسفانه خیلی مهربونم و دل رحم ( -_-)درخواست دوستی پذیرفته نمیشود حتی شما

پارتنرم از یه سایت باهم دوست شدیم واسه دوستیابی بود سایته ازش خیلی راضیم ۳ ساله باهمیم از اول گفت هی ...

ايجان، سايتا مگه مال يه شهره، يعنى تو يه شهريد يا شانسى يه شهر افتادين

داستان من خیلی طولانیه اول تو پارک دیدمش خوشم اومد ازش برای اولین بار از یکی خوشم اومد بعد پشیمون شدم چرا گزاشتم بره و باهاش اشنا نشدم دوهفته تو فکرش بودم بعد گفتم حتما قسمت نبود بیخیال تا اینکه ۸ماه بعدش ی پسره همسایمونه از من خوشش میاد اینستامو از دوستام میگیره بهم پیام میده پیشنهاد بده من رد میکنم ۴ماه اصرار میکرده و هی دوستاشو واسطه میکرده چون خودشو بلاک کرده بودم تا اینکه ی شب همین شوهرم از طرف همون اقا که از من خوشش اومده بود میاد پی ویم و میفهمیم اینا دوستن اینجوری میشه که پیداش میکنم من بازم دوستشو رد میکنم ولی باهمسرم کم کم گرم میگیرم و باهم از همونجا اشنا شدیم 

تقریبا دوسال بعد دوستیمونم میفهمم من همسرمو تو بچگی هم دیده بودم عموی اون دوست بابام بوده و توی یکی از رفت و امدا خانوادگی دیدمش و حتی باهم همبازی شده بودیم

مثلاً خواهرت یا عمت معرفی کنن

اونا میدونن سلیقه ماها رو 

شما بچه‌اید یادتون نمیاد قدیما ک پاییز می‌شد ی چیزایی تو آسمون میومد بهش میگفتن ابر بعد از این ابرها ی چیزایی چکه می‌کرد بهش میگفتن باران

داستان من خیلی طولانیه اول تو پارک دیدمش خوشم اومد ازش برای اولین بار از یکی خوشم اومد بعد پشیمون شد ...

آخى قسمت بود 

فقط عزيزم متوجه نشدم همون آقايى كه تو پارک ديدينش خوشتون اومد،همين هسرتون هستن، طى آشنايى هايه اينستا؟

آخى قسمت بود فقط عزيزم متوجه نشدم همون آقايى كه تو پارک ديدينش خوشتون اومد،همين هسرتون هستن، طى آشنا ...

اره همونه من بیخیال شده بودم یهویی ۸ماه بعد از طریق دوستش باز بهم برخوردیم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792