میخام بچمو زندگیمو ول کنم برم تهران بقران خستم

من شهرستان زندگی میکنم خیلی فشاررومه.خیلی بقران نمیدونم چکارکنم خیلی خستم.طبقه بالا خونه پدرشوهرمم ولی در حیاطمون یکیه.حریم خصوصی ندارم این هیچ.مادرشوهر بسیار بسیار حسود بام زندگی میکنه هرچی بخرم هرکاری بکنم میره ب شوهرش میگه میخام اونا مدام بحث دارن سر اینکه من چیز میخرم من رفتم دندون پزشکی اونم میگه منم ببرید میخام دندون بزارم اصلا کمکمون نمیکنن تازه انتظار داره هی کمکش کنم منم دلم بش میسوزه دریغ نمیکنم مدام پایینم نرم میگه ها نیومدی امروز یا نرم پسرم ۵ سالشه حوصلش سر میره تو خونه مدام اونجاست حالا بازم هیچ.کار همسرم ازاده کارش گاهی خوبه گاهی بده استرس اینم دارم زندگیم افتضاحه دندونام همش دارن شکسته میشن پول ندارم درس کنم.دماغم الان دهنمه ایقد افتاده ودرازه بازم پول ندارم.پول ندارم که دیوار بزنم حیاط ودرو جدا کنم حداقل.اینا هیچ من ی دخترم خونه پدرم وداداشامم اصلا بهم زنگ نمیزنن بیا امروز رفتم مادرشوهرمم باهام بودن مدام مادرم میگفت دختربرادرت مریضه که یعنی من نمونم خیلی زشت بود جلو مادرشوهرم بعد تعارف کرد منم گفتم ن وفلان برگشتم خونه اونجا بودم محل پسرمم نمیزاشتن به زور نگاش میکردن بعد ک اومدم خونه گف عذاب وژدان گرفتم برات چرا رفتی.هیچ کس پشتمونه نداره هیچ کس کمکمون نیست خودمووخدای خودمم...خیلی هم عصبیم بااین مشکلات مدام سر پسرم داد میزنم دوسدارم فرار کنم برم جایی هیچکسو نبینم برم ی زندگی جدید بسازم