من یک رابطه سمی یک سال نیمه دارم ک پسرع هروقت میخاد بادلیل بی دلیل نمیدونم میره همچی میریزه توخودش ادم سردیه بهم بی توحهی میکنه اکثر وقتا بعضی روزا غیبه ولی من معتادم بهش کاش بمیرم هرباررفته اومده قبولش کردم میدونم کسی جز من بااون افسرده پوچ عصبی نمیسازه همه دخترا پسش زدن توگوشبش دیدم ولی مننننننن نمیتونم لااقل یکم دورشم قدرمو بدونه همش میگم یبار من کات کنم قبل اون ولی نمتونم کسی بوده بااین جور رابطه ها چیکار کرده اخرش من خیلی وابستم خیلی نبینمش ی هفته حالم بده هرماه کات میکنع این چرخه داره دیونم میکنه