عزیزم اصلا به دوست داشتن نیست
از ۲ سالگی مریضم کرده، مشکل جسمی دارم، ۳۵ سالمه ازدواج نکردم، اصرار نکن یعنی چی
مگه من آدم نیستم؟ نیاز جنسی دارم، دوست دارم سر زندگی خودم باشم
بزرگترین گناه دل شکستنه، وقتی من این همه رعایت میکنم بالاخره باید جواب بگیرم توی این دنیا
خواهرم بدترین بلاها رو سرم آورده، بخدا الان اگه پیامهاشو بفرستم ببینین دربارم چه حرفایی گفته، انگار هووشم، انگار چه ظلمی در حقش کردم، بدترین حرفها رو پشت سرم زده، اما خوشبخت خوشبخته، مگه میشه؟