مرگ و مردن برام یچیز جالب بود
خدا ی نماد خوب بود
ولی از وقتی رفت
مثلا یکی پشت گوشی بگه مردی چرا حرف نمیزنی
ذهنم پر میکشه سمت مرگش و حالم ب حدی بد میشه و عصبی میشم هرکی دم دستم باشه رو بهش اسیب میرسونم
یکی میگه بخدا
تو ذهنم میاد: همون خدایی ک پسر ب اون جوونیو نصیب خاک کرد و ازمون گرفتتش؟
بعد از مرگ اون
وارد یه بعد زندگی دیگه شدم
متولد منه جدید، زندگی جدید، افکار جدید، داناییای جدید، و غم های جدید و فکر اشفته💔