بعد میره از مغازه پسره رایگان لباس برمیداره هرچند وقت یه بار یکیشو میده به ماها که باهاش دوستیم دیگه ماهم تو رودرواسی میمونیم هروقت میریم بیرون رستوران کافه شهربازی همه رو خودمون حساب میکنیم اون هیچی خرج نمیکنه و هرچند وقت یه بارم باید براش یه چیزی بخریم جبران بشه الان زنگ زده بود میگفت برات یه شلوار خونگی زارا خریدم یک و نیم میلیون ( الکی میگه خریدم ) رفتیم بیرون بهت میدمش بعد شلواره واقعا این قیمت نمی ارزید هرچقدر هم برند باشه ولی تهش یه شلوار خونگی سادست سبک لباس پوشیدن منم کلا فرق داره با لباس هایی که اون بهم میده همه لباساش بی استفاده مونده تو کمدم هررررکاری کردم موفق نشدم پشیمونش کنم اون شلوار رو برا خودش نگه داره و بی خیال من بشه چیکارش کنم زور داره بهم به خاطر لباس هایی که اون آورده و من هیچوقت نپوشیدم همه چی رو من حساب کنم