دیروز خواهرزادم خونمون بود ازش ویروس گرفتم شوهرم از صبح تا همین الان داره غر میزنه و بدوبیراه میگه که چقدر بیفکرن اومدن خونه زن باردار بعد من گفتم نرو چرا دنبال اونا راه افتادی رفتی خونه مامانت و .....
تا همین الان سکوت کردم حالم بد شد میترسم فردا بچه از خواهرزاده هام یا خانوادم ویروسی چیزی بگیره این هی غر بزنه واقعا نمیکشممم باز خودم ب جهنم تحمل ندارم بچه رو هم مثل خودش و مادرش غر غرو و روانی بار بیاره 🥺
بعدم منو اورده یه بیمارستان ارزون ک قبلا هم اومدم اصلا پزشکای خوبی نداره کافی بود برادرم ک کادر درمانه بدونه خودش میومد دنبالم میبرد بیمارستانشون ولی نخواستم شوهر بدردنخورم رو خراب کنم همینجوری برادرم آدم حسابش نمیکنه
جای من بودین چکار میکردین ؟