آدمی که دومین زن از نظر رتبه ی اجتماعی در کل زنان زمان خودش بود
زیبای اش شهره بود
توانا از نظر مادیات دنیوی
اما عشق یوسف به قهر و نیستی کشید زندگیشو
همه را باخت . خوشی . جوانی . محبت و احترام شوهر . منظله اجتماعی . عابرو .....
اما امیدشو از دست نداد خودشو از جهنم و عذاب خدا نجات داد با اینکه بهش هم اعتقاد نداشت . آره خوشبحال اش چون عاشق خوب کسی شد کسی که محبوب خدا بود با اینکه خدای خودشو داشت و با خدای یوسف ع دشمن بود . اما آخر کاری هم عشق شو بدست آورد و هم خدای عشق شو . با اینکه می شد عاشق یه بی خدای دیگه می شد . نه علت عاقبت بخیری زلیخا شانس نبوده . صبر و نا امید نشدن اش بود و صد البته به بند کشیدن غرورش . وقتی غرورش شکست و وجودش از زلیخا بودن خالی شد جاش را یوسف و خدای یوسف گرفت . همون کاری که شیطان نتونست انجام بده و خدا رو از دست داد. ...