سلام خانوما،یه نظر میخواستم ازتون،ما با مامانم اینا رفتیم مسافرت،بعد روز دوم پسرن افتاد از دوچرخه دستش شکست،آوردمش تهران گفتن باید عمل بشه،روزی که رفت اتاق عمل نه مامانم اینا اومدن نه زنگی به شوهرم زدن،فقط منو شوهرم بودیم،بعدش تو بیمارستان ۲ روز موندم که هیچی اومدم خونه اود مامانم تنها دیدنش زود رفت،الان من ۲ هفته دس تفاهم با یه بچه کوچیک خودم میبرم مدرسه میارمش،هیچکس نیومد کمکم،حالا برادرم میخواد وام مسکن بگیره میگه شوهرت بیاد فیش حقوقی بزاره،ولی هرچی میگم بهش میگه نمیزارم،اینم بگم دخترم عمل قلب باز ش دوماه بود اونم نیومدن یه سر بیمارستان کنارم،۳ هفته بیمارستان بودم ،همه اینا جمع شده حالا شوهر منم لج کرده ،من چیکارکنم این وسط😔😔اینم بگم دامادمون مو کاشت مامانم رفت دیدنش من تو بیمارستان برا قلب دخترم گرفتار بودم ولی نیومدن سرم بزنن
خب پس این کارا دیگه میشه عمد...پس در حد معمولی باهاشون در ارتباط باش بفهمن تو بلانسبت گاو نیستی ک بد ...
اره درست میگی،منو شوهرم بد نکردیم بهشون بقران تا جایی هم که تونستیم از دستمون بر میومد کمکشون کردیم،ولی اینا دریغ از یه محبت،مثلا مامانم میتونه تو این روزا بیاد پیشم کمکم که هیچ،لااقل من دست تنها نمونم ،بعضی از روزا از زور خستگی سر بچهام داد بیداد میکنم