ما سه ساله همو میشناسیم و بعد از کلی سختی بالاخره تونستیم به هم برسیم. رابطهمون حدود هشت ماهه که جدی شده. اوایل همهچیز عالی بود، واقعا همدیگه رو خیلی دوست داشتیم، ولی سه ماهه که مدام با هم بحث و دعوا داریم — تقریبا ماهی پنجـشش بار — و بیشتر وقتا هم خودمو مقصر میدونم.
سه روز پیش یه چیزی بدجوری رفت رو اعصابم. من همیشه به نامزدم میگم کجا میرم و چی کار میکنم، چون از اول خودش گفته بود این کارو کنیم تا خیالش راحت باشه. اما یه مدت بود دیدم خودش دیگه این کارو نمیکنه. ازش پرسیدم چرا، گفت لازم نمیبینه همهچیو بگه، گفت از من بزرگتره و دلیلی نمیبینه مدام گزارش بده. خیلی ناراحت شدم.
بعد تلفنی با هم حرف زدیم، ولی بحثمون بالا گرفت. اون داد زد و گفت: «تو چیکاره منی بدونی کجا میرم؟ اصلاً به تو چه ربطی داره؟» بعدم گفت: «اگه بچهای همون مادری، زیر حرفت نزن و نیا سمتم.» منم گوشی رو قطع کردم.
فرداش بهش پیام دادم که بیا آشتی کنیم، ولی گفت نمیتونه، گفت میخواد تنها باشه و ترجیح میده تنها باشه تا با کسی که اعصابش رو خرد میکنه. وقتی گفتم بیا کمک کن اخلاقمو درست کنم، گفت: «معذرت، دیگه حوصلهاش رو ندارم.» بعدم گفت بینمون دیگه هیچ ارتباط و تعهدی نیست و خداحافظی کرد.
از اون روز حالم خیلی بده. شب و روز دارم گریه میکنم، قلبم تیر میکشه. هنوزم خیلی دوستش دارم و مطمئنم اونم دوستم داره، ولی نمیدونم باید چیکار کنم. از یه طرف دلم میخواد پیام بدم، از یه طرف غرورم نمیذاره. همهش به حرفاش فکر میکنم که میگفت «هرچی بشه باز بدون هم نمیتونیم»، ولی حالا دیگه حتی جوابمم نمیده… 😔😔 بنظرتون بگم الان حالت خوبه دیگه؟