چندوقت پیش بچم بدون دلیل به خاطر کاهش وزن واینکه دکترامیگفتن نطفه شاید ضعیف باشه توشکمم مرد ومادرشوهرم درپرسش دخترخاله زن بابام گفته بود چیز سنگین بلند کرده منم برخورد کردم بعد مدتی بازار طلاق پسرهمسایع باشوهرم حرف میزد دیگه حسابی گوشی روبرداشتم وهرچه بودگفتمش که دفعه اول حرف درآوردی پشتم بااینکه چیز سنگین بلند نکردم دومین دفعه هم داری باحرفات منوشوهرمو سردمیکنی جواب داد نه مدیون باشی به منظور میگیری... دیگم رابطمو باهاش قطع کردم.به نظرتون برخورد من چه جوربود؟لایقش بود یا هنوز باید مششستمش پهن میکردم روبند؟حالا جلوشوهرم باهام سرسنگین وهمون میخادبیاداز راه دور گفته باخانومت بیا کمک کن تمیز کنیم اتاق پذیرایی رو .رفتارم چه جورباشه براش
خدایا شکرت. پیرو فیک بودن بعضیا امشب دلم می خواست منم فیک بودم دردام همه ساخته خیالاتم بود همه ی همش برای این بود که نی نی سايتیها بهم توجه کنن کاش نوجوانی بودم که همه رو سر کار گذاشته یا مردی بودم که میون زنا خودمو بانو جا زدم.