امروز بعد ارایشگاه رفتم خونه بابام گفتم بابا من دخترم بزار بیام اینجا گفت طلاق گرفتی فوقش یه خونه برات میگیرم به جا ارثت ...بابام وضع مالیش تقریبا خوبه........ولی دیگه دختر من نیستی زنگ زدم شوهرت بیا د ......شوهرم که امد با بابام دعواشون شد .....میگفت دخترو ور دار من نمیخوامش این ج ن*** ه رو که خونوادش نخوانش منم نمیخوام من زدم زیرگوشش ....در جواب هی فوش به مامانم داد بعدم کتکم زد بابام گفت دختر باید دستو میزاشتی نباید میزدی تو گوشش ...از کتکش ناراحت نیستم ولی از تو هین به مامانم چرا.... تازه دیروز رفتم دکتر برا قلبم گفت برو اکو
وااای چرا چیشده مگه؟چندسالته؟
تیکه ی اخر نامفهوم بود من متوجه نشدم
🌼🌼یه صلوات برا مامانم بفرستین مرده 🌼🌼🌼
بزن بهادرم که هستی
چی شد؟؟ اصلا مفهوم نبود کی به کیه
تایپکشو قبلن گذاشتم میخوام طلاق بگیرم شوهرم خیانت کرده دختره حامله اس.... صیغه اش کرده
باباها همش فکر خودشونو آبروشونن
میگن هرچی شده فقط طلاق نگیر
منم بابام بدبخت کرد
تا حرفیم میشه فقط یاد گرفته قهر کن بیا پیش خودمون طلاق نه ادبش میکنم
یکی نیست بگه مگه من مسخره ی دست شمام شدم عروسک کشورو زیور این وسط
الانم دیگه حاملمو کار از کار گذشته
حالا مثلا بابات به شوهرت نمیگفت مه خونه میگیرمو کاریش ندارم نمیشد؟
بابا مخالفه چرا؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
