چند وقت پیش
یک پسر بچه اندازه دختر خودم ۲ سالو نیم ۳ ساله بود
داشت بازی میکرد بدو بدو میکرد بعد صمعک داشت
بعد یهو سمعکش. افتاد یهو از خود بیخود شد دستاشو گرفته بود به گوشش سرشو تکون تکون میداد دراز کشید رو زمین تا مامانش صمعکشو گذاشت بعد اروم شد
انقد دلم برای بچه سوخت گریم گرفت براش اخه دختر خودمم همینقده مامانش چقد ناراحته 😿
هرچند وقت یادش میوفتم ناراحت میشم