طلاها داداشمو بردیم عوض کنیم ۳ تا النگو ۱ سرویس بعد موقع وزن کردن طلا فروشی گذاشتشون پایین قاطی انگشترا دوباره خواست وزن کنه یکی النگو هارو نذاشت من گفتم مال خودمونه اون یکی هم گف ن داداشم و نامزدش هم چیزی نگفتن
اومدیم خونه به مامام گفتم گف اره ۳ تا بودن رفتیم بسته بود
منم مامانم ک هعی غر میزد یا میگف اشتباه میگی خودمو میزنم حتی موهامو کشیدم یا صورتمو زدم یا باز چن بار محکم زدم تو سرم چیز خاصی نگفتن ولی دست خودم نبود