ما خواب بودیم یهویی دیدیم یکی داد می زنه همسایه کمککککککککک رفتیمبیرون دیدیم بچه که تازه راه رفتن یاد گرفته باگریه داره میره سمت پله ها نزدیک بود بیفته ما را که دید برگشت
همسایه در خانه را باز گذاشته بود که بره اشغال بزاره در ساختمان هم روش بسته شده
و برق هم رفت که زنگ همسایه ها را بزنه
خانمه هم وفتی در را باز کردیم از حال رفت و واقعی خیلی ترسیده بود