من چند وقت پیش بخاطر شرایط روحی خیلی بدی که داشتم قرص خوردم و چند روزی بیمارستان بودم بعدش فهمیدم که شوهر یکی از دوستام به زنش گفته که با فلانی یعنی من رفت و آمد نکن این توی فاز خودکشی هست تاثیر منفی میذاره روی زندگیمون و اینا بعد الان یکی دیگه از دوستام زنگ زد که با همون خانوم که شوهرش گفته با من رفت و آمد نکنه میخوان بیان پیشم منم گفتم خونه ام بهم ریخته است شرایط پذیرایی ندارم بعد گفتن میایم دنبال تو بیا پیش ما گفتم نه ان شالله یه روز دیگه احساس کردم ناراحت شدن ولی خب منم خیلی دلم گرفت از حرف شوهرش
بعداً ؟ بعداً وجود نداره ، بعداً روز شب میشه، بعداً چای سرد میشه، بعداً علاقه از بین میره، بعداً آدمیزاد پیر میشه ، بعداً زندگی تموم میشه، بعداً شما میمونید و یه دنیا حسرت....اقای بیشعور درخواست نده تا فردا هم بخای درخواست بدی قبول نمیشه درخواست ندهههههه
خیلی ناراحتم خیلی زیاد حتی وقتی من بیمارستان بودم ی زنگ نزده بود از حال من با خبر بشه با اینکه من دو روز تمام بیهوش بودم کلا و اینکه حتی به شوهرش نگفته که قضاوتش نکنیم چون اون از مشکلات من باخبر بود میدونست چقدر فشار روم بوده