2777
2789

مامانم به خاطر اینکه سرکار میره نمیتونه صبح ها بره خرید و عصر ها اونم روزای تعطیل میره بیرون 

مامان من خیلی زن پاکیه و اصلا تو این فکرا نیست 

اما پدرم متاسفانه پارانوئید داره و جدا از پارانوئیدش به نظرم ادم بی درک و بدذاتیه

برگشته به مامانم میگه ج..ند. و بهش میگه حتما با دوست پسرت قرار گذاشتی جلوی ما! و مامانمم گفت هر فکری میخوای کن من میرم بیرون تو هیچ غلطیم نمیکنی بعدش بابام گفت تو پس غلط کردی شوهر کردی منم عصبی شدم بهش گفتم خودت دختر داری دوست داری همین حرفو ماهم بشنویم از یه نری مثه خودت ؟ بعدم گفتم دلش میخواد بره بیرون الان هزار تا دختر جوون ریخته تو خیابون تو زورت به این رسیده 

بچه ها این فقط یه مورد بود بابام خیلی وحشیه حتی مامانم رو میزنه و از بچگی جلوی ما فحاشی های خیلی زشتی بهش میکرد و هزار تا تهمت بهش میزد منم جدیدا تو روش وایمیسم 

الانم که مامانم رفته داره میزنه تو سره خودش معلوم نیست مادرم بیاد چه شری بشه داشت تو روی من میگفت مادرت ج.دس و الان رفته ب ..ده و باید بکشمش و..منم ول کردم رفتم تو اتاق بهشم گفتم اون تو رو بزور تحمل میکنه چه برسه نرای زشته دیگه رو بعد گفت لنگه ننتی و نفرین کرد 

من همیشه میگم شما ازدواجتون سنتی بود و دوست نداشتین همو بعدم به مامانم میگم خب بابا که اینطوری بود طلاق میگرفتی میرفتی مارم به دنیا اوردی که بسوزیم پای دعواهاتون 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

موندم مامانت بااین که شاغله وبچه هاشم بزرگن چرامونده تواین زندگی

همیشه تهدید میکنه میگه میرم خودم پول دارم و...

ولی شاید به خاطر ابروش مونده و درسته ما بزرگیم ولی کلی مشکل داریم و نمیتونه بره

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792