ده روز پیش پدرم فوت شدن بعد از شنیدن این خبر چند روز به شدت گریه کردم و حالم به شدت بد شد و دنیا برام بی معنی شده بود ولی الان که ده روز می گذره انگار فراموش کردم و انگار اتفاقی نیوفتاده و برگشتم به زندگی عادیه ولی برام عجیبه حس می کنم این موقتیه کسی تجربشوداره به نظرتون عادیه یا اینکه شوکه شدم؟
منم ۵۰ روز از دست دادم ، اوایل همینطور ،بعدا کم کم عادی میشه ، باید بپذیریم اینم جز زندگی همه ما هست
🔻یادداشت 🔻 آنهایی که موهای صاف دارند فر میزنند و آنها كه موی فر دارند مویشان را صاف میكنند ...عدهای آرزو دارند خارج بروند و آنها كه خارج هستند برای وطن دلشان لك زده و ترانهها میسُرايند...مجردها میخواهند ازدواج کنند متأهلها میخواهند مجرد باشند! عدهای با قرص و دارو از بارداری جلوگيری میكنند و عدهای ديگر با قرص و دارو میخواهند باردار شوند!لاغرها آرزو ﺩﺍﺭﻧﺪ چاق بشوندو چاقها همواره حسرت لاغری را میكشند شاغلان از شغلشان مینالند بیکارها دنبال همان شغلند فقرا حسرت ثروتمندان را میخورند ثروتمندان دغدغهی نداشتن صفا و خونگرمیِ فقرا دارند؛ افراد مشهور از چشم مردم قایم میشوند مردم عادی میخواهند مشهور شده و دیده شوند! سیاهپوستان دوست دارند سفیدپوست شوند و سفیدپوستان خود را برنزه میکنند ...و هیچکس نمیداند تنها فرمول خوشحالی این است: "قدر داشتههایت را بدان و از آنها لذت ببر"متاسفانه لذت بردن از زندگی رو یادمون ندادند موقع کار به تفریح و استراحت فکر میکنیم و موقع استراحت به کار فکر میکنیم از گرما مینالیم و سرما فرار میکنیم در جمع از شلوغی کلافه میشیم و در خلوت از تنهایی بغض میکنیم تمام هفته منتظر رسیدن روز هستیم و آخر هفته هم بی حوصلگیمون تقصیر غروب جمعه است و بس ،همیشه در انتظار به پایان رسیدن روزهایی هستیم که بهترین روزهای زندگیمون هستند مدرسه دانشگاه کار حتی در سفر همواره به مقصد میاندیشیم بدون لذت از مسیر غافل از اینکه زندگی همون لحظاتی بود که میخواستیم بگذرم . قانونهای ذهنی میگویند خوشبختی یعنی "رضایت"، شکرگزاری؛مهم نیست چه داشته باشی یا چقدر، مهم این است که از همانی که داری راضی و شکرگزار باشى ...آنوقت ”خوشبختی❤️ ...!