بچه ها دارم از حال بدی دیونه میشم
امشب شام خونه مادرشوهرم بودیم
منم شدیییید پری بودم
بعد دو سه هفته دعوت کرده بود نمیشد نرم مناسبتی بود
کسی نبود جز مادرشوهر و پدرشوهرم و برادر شوهرم
وااااای خدا
اخر شب تشک مبل ..... شد
به مادرشوهرم یواشکی گفتم طفلی گفت فردا خودم تمیز میکنم
مبللشون طرح دارن
زیاد مشخص نبود
ولیییییییی وای
به شوهرم گفتم برادرشوهرم بهانه ای بکشه بیرون
زود با اسکاج و ریکا یکم لکه گیری کردم پیش پدرشوهرم
گفتم خامه کیک ریخته
واااای خدا
بنظرتون خیییییلی بد شده
البته موقع شام گفتم وضعم خیلی بده خونریزیم شدیده
اونم یه پد نه دوتا پد گذاشته بودم ولی نشتی کرده بود لعنتی
حالم خرابهههههه