2777
2789
عنوان

دیگه حال آشپزی ندارم😢

461 بازدید | 37 پست

اواخر هفته سی وپنجم،دارم میرم تو سی وشش...دیگه واقعا کارای خونه ومخصوصا آشپزی برام سخت شده....به زور غذامو درست میکنم،گاهی هم دیگه واقعا نمیکشم میگم همسرم از بیرون بیاره،ولی خب هزینش زیاد میشه،نمیشه مرتب گرفت....به دلم مونده یکی بگه امروز چیزی نساز،من غذاتونو میارم🥲...مامانم تعارف میکنه ولی به جز سه ماهه اول که دوسه باری فرستاد دیگه چیزی نفرستاده،خودشم بنده خدا سنش بالاست،توقعی نمیشه داشت...خواهرامم یکیش شهرستانه،یکیشم سرکاره،غذای خودشو به زور بسازه....کارای خونه هم واقعا خستم کردن،همش ربخت وپاش...یه پسر بچه دارم که هی باید پشت سرش جمع کنم....دیگه انرژی سابق رو ندارم....بعضیا میبینم نزدیکای زایمانشون خونه تکونی میکنن،من که هیچ کار نکردم،به حجم کارهای نکردم نگاه میکنم استرس میگیرم...زایمانمم سزاربن،سی وهشت هفتست،فرصتیم ندارم

حق داری گلم این ماه‌های آخر آدم چون سنگین میشه کلا کسل میشه سعی کن غذای سریع مثل اشکنه کله جوش املتی چیزی بذاری یا بعضی شبها که حوصله داریی زیاد درسو کن برای دو وعده 

چقدر زندگی زیباتر می‌شود اگر از محبت کردن به کسانی که لیاقت نداشتن دست برداریم 

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

ول کنالذت ببر از بارداری ت نهایت ش ی نفر رو واسه کارات بیارخونه تکونی اگه دلت رو اروم‌میکنه

کسی رو نمیتونم بیارم،دوروبرمون دزدی زیاده شده،به کسی نمیتونم اعتماد کنم تو این دوره،شوهرمم راضی نیست

عزیزم منم دوهفته آخر مثل تو بی انرژی شده بودم واقن حال هیچی نداشتم ، من دوهفته آخر رو رفتم خونه ماما ...

مامانم سنش بالاست ،حوصله زیاد نداره،واسه زایمانمم نمیاد بیمارستان،فقط یه ساعت بیاد واسه دیدن بچه

۶ سال دانشجو بودم و مجردی زندگی کردم 

با اینکه عاشق آشپزی بودم ولی الان غذا درست کردن برام عذابههههه

ولی چون مامانم شاغله معمولا اگه صبح خونه باشم ناهار با منه😑😑😑

واقعا درکت میکنم حامله هم هستی خدایی سخته

سعی کن از همسرت کمک بگیری

۶ سال دانشجو بودم و مجردی زندگی کردم با اینکه عاشق آشپزی بودم ولی الان غذا درست کردن برام عذابهههههو ...

همسرم که سرکاره،دو ونیم میرسه خونه،نمیتونه واسه ناهار که عذاب اصلیمه کمکم کنه،پسرمم دوازده ونیم میرسه خونه،انتظار داره ناهار آماده باشه وقتی میرسه

همسرم که سرکاره،دو ونیم میرسه خونه،نمیتونه واسه ناهار که عذاب اصلیمه کمکم کنه،پسرمم دوازده ونیم میرس ...

شبا درست کن قشنگم

با کمک همدیگه سه تایی درست کنین

موادو بذار براشون بیرون و بهشون بگو دقیقا چیکار کنن

اینجوری هم خوش میگذره هم کمک میگیری ازشون

شبا درست کن قشنگمبا کمک همدیگه سه تایی درست کنینموادو بذار براشون بیرون و بهشون بگو دقیقا چیکار کننا ...

والله همین که وسایلشون رو از رو زمین بردارن که برنمیدارن من ممنونشون میشم🥲

از امشب کم کم یادشون بدهاینجوری برا خودت سخت میشه هاتا قبل اینکه نی نی بیاد درستش کن

سعیمو میکنم....هرچند تمیزکاریشونم مثل آشغال زیر فرش کردنه،آخرش باید خودم پاشم،ولی باز بهتر هیچیه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792