خواب بدی دیدمممم😭😭
نمیدونم چرا
ولی خوابم از اینجا شرو شد کع من داشتم پرواز میکردم به صورت سهوی از روی یه دستفروشی رد شدم شیشه محصولی ک میفروخت رو شکستم سهوی بود خب ؟
عمدی نبود
ولی من باید پولشو میدادم
پولشو ندادم
خوشحال رفتم فرار کردم ینی
بعد دوباره رسیدم به یه دستفروش دیگه ای
دوباره کاملا سهوی یه میوه ای از میوه هاش جدا شد و رفت
منم اونو پرواز کردم رفتم دادم به مردم مثلا دارم لطف میکنم بهشون
خوشحال بودن اونا هم
بعد یه دفعه یه پیرزنه ک اشنا لود هم فکنم
توی زنوگی واقعی فکنم دیده بودمش
ظاهر شد
اروم اروم اول گفت چرا پول اون پیرمرده ای ک شیشع شو شکوندی نمیردی
گفتم چشم الان میرم میدم بعد از خونه اش پرتم کرد بیرون
تا میخواستم برم اون گوشه یه ظاهر تاریک سرد دیدم
رفتم پولشو بدم ولی نتونستم
یه دفعه یه شیطان سرد و زشت اومد
کل بدنم گرفت
اومد جلوم
هر چی بسم الله و اینا هم گفتم نرفت که نرفت
بعد پا شدم از خواب