مرد عابد و سالخورده ای در میان بنی اسرائیل زندگی می کرد ، روزی در حالی که مشغول نماز و عبادت خدا بود نگاهش (در حال نماز) به دو پسر بچه افتاد که خروس زنده ای را گرفته و پرهای او را می کنند و او را آزار و شکنجه می دادند ، ولی آن عابد نسبت به کار آن دو بچه عکس العملی از خود نشان نداده و آنها را از کارشان باز نداشته و همچنان خود را مشغول نماز و عبادت نموده بود ، پس خداوند متعال به زمین فرمان داد: تا دهان باز کند و آن عابد سنگدل را در خود فرو برد و او ( تا ابد ) همچنان در حال فرو رفتن در زمین است.
« الامالی للشیخ الطوسی علیه الرحمة: صفحه ۶۶۹ »