2777
2789
عنوان

زندگی تو ی ساختمون با خانواده شوهر

138 بازدید | 14 پست

سلام خانوما

میخاستم باهاتون درد دل کنم و اینک نظر بخام ازتون تا کمکی ب حال روحیم بکنید.

من طبقه سوم هستم و جاریم دوم و مادرشوهرم ک تنهاس پدرشوهرم خیلی وقته مرده طبقه اول هستش.اوایل ازدواجمون حساس شدم ب اینکه شوهرم ک از اداره میومد زود در مادرشو باز میکرد سلام میکرد میومد بالا.هی دعوام میشد حسودیم میشد نگید چقد بدجنسی خب حساس شدم

میدونید بعدش هی سعی کردم زمان بذارم ب شوهرم گفتم مثلا دوشنبه ها بریم خونه مادرت و پنجشنبه ها خونه مادر من.ولی بعد هی یادش میرفت نه ک تو ی ساختمونیم وقتی حوصلش یر میره از ایفون یا پنجره نگا میکنه ببینه خواهراش یا برادر دیگش اومدن بره پایین واقعا دیگ حساس شدم.از اینورم بچم ک ب دنیا اومد الان ۴ سالشه خیلی وابسته شده ب مادرم و مادر شوهرم هر وقت میریم خونشون میگ نمیام شما برین

حالا دردم شده دو تا.هم شوهرم هم پسرم.پسرم از وقتی از خواب پا میشه هی میگ برم پایین؟میگم نه گریه میکنه کارم شده نذاشتن اینا ک نرن.اصلا حسرت ب دلم مونده ی روز خاص منم با اینا برم خونه مادرشوهرم.اللن پسرم گریه کرد گف بریم پایین شوهرم برداشت رفتن خواهرشوهرمم طلاق گرفته با اینک خونه جدا داره ولی هرروز اینجاس.پسرمم خیلی دوسش داره نگین ک من بدجنسم نه فقط خیلی حساس شدم اگ تجربه زندگی با خانواده شوهرو داشته باشین تت‌ ی ساختمون حتما درکم  میکنین.مثلا هردو دنبال بهونن برن پایین شوهرم از بچم بدتر بچم از شوهرم بدتر.حساب میکنم میبینم ۷ روز هفته اینا ۵ روز پایین هستن.ارزو ب دلم مونده خونم مستقل شه برم از اینجا و فقط هفته ای یبار عین مادر خودم یبار بیایم اینجا. حالا جاریم ک طبقه دومه دخترش سوم ابتدایی میفهمه خونه میمونه بی اجازه مادرش نمیره حتی خونه ما.و خوشبختانه شوهرشم دو تا کار داره زیاد خونه نیس خاله زنک بازی دربیاره عین شوهر من خوشبحالش خیلی راحته.با اینک اونم تو ی ساختمون ولی خیلی مستقل زندگیش فقط بخاطر شوهرشه.ک خونه نیس زیاد.شوهر من فقط دنبال بهونس بره پایین.دیگ خستم کرده. میشه راهنماییم کنین خیلی استرسی شدم همش سعی دارم نذارم پسرم و شوهرم برن ولی میرن تهش من آدم بده میشم 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چی بگم باید منتظر بشی کم کم بچت بزرگ بشه 

به جای فکر های منفی استفاده کن عزیزم بچتو بزار ور دل مادرشوهرت برو باشگاه کلاسی چیزی ثبت نام کن وقت کشی کن 

بع خودت برس بعدشم خودت و خونتون مرتب کن برو پایین مثل مهمان بشین 

مستقیم نگو که حساس میشن و بیشتر فشار میارن ، بچت که خیلی آسونه اگه تو خونه سرش گرم بشه دیگه یاد نمیکنه شوهرتم که داری میگی هر وقت بیکار بشه و حوصلش سر بره میره همیشه یه برنامه خانوادگی داشته باش برا اینجور مواقع که بمونن تو کانون خانواده 

و در آخر زیاد خودتو اذیت نکن این وسط هم بده میشی و هم بدنت داغون میشه 

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

من ترجیحم اینه دوری و دوستی بهتره وواقعا هم برای من که عالیه اون یه شهر دیگه من هم تو ی یه شهر دیگه ولی فاصله ی شهرمون تقریبا ۲۰ دقیقه یا نیم ساعته. ولی به نظرم عالیه

مستقیم نگو که حساس میشن و بیشتر فشار میارن ، بچت که خیلی آسونه اگه تو خونه سرش گرم بشه دیگه یاد نمیک ...

همون کارو میکنم واس بچم ولی این ک میره بچمم پشت سرش.میدونی حس شوهرم ب تو ی ساختمون بودن اینه ک حس میکنه میره اتاق بغلی فکر نمیکنه میره واحد دیگ زندگی دیگ میفهمین؟خیلی عادی برخورد میکنه ولی اگ من هرروز برم خونه مادرم میگ چخبره

دقیقا میدونم چی میکشی

ما تو یه ساختمون نیستیم ولی نزدیکیم

شوهرم مث کش تمبون ولش کنی میره

پسر بزرگمم با خودش میبره

هفته ای یکی دوبار میرن اونم بخاطر شغل شوهرم وگرنه بیکار بود هر روز اونجا بود

ولی من باهاشون نمیرم

خوشم نمیاد ۲۴ری اونجا باشم

فقط با دعوت میرم

ماهی یه بار

قرار بود بیان یه واحد از تو ساختمون ما بگیرن که من نزاشتم شوهرم اکی ش کنه

گفتم دوس ندارم نزدیک خونه مادرشوهر

دقیقا بخاطر همین مسائل

همون کارو میکنم واس بچم ولی این ک میره بچمم پشت سرش.میدونی حس شوهرم ب تو ی ساختمون بودن اینه ک حس می ...

.

درکت میکنم عزیزم و میدونم سخته و حق شماست که یه زندگی کاملا مستقل داشته باشین 

ولی بسته به شرایط خودتون یا باید مقابله به مثل کنی و مثل خودش هر روز بری خونه مامانت تا صداش در بیاد و هر وقت دراومد بگی منم مثل تو و بیا با هم هر دو رفتو امدمون رو کم کنیم یام که همیشه براش کار بتراشی تو خونه و برنامه بریزی که سرشون گرم شه و نرن 

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
.درکت میکنم عزیزم و میدونم سخته و حق شماست که یه زندگی کاملا مستقل داشته باشین ولی بسته به شرایط خود ...

مگه هر روز چقدر خونه کار داره که بتراشه براش خوب بعد کار میره بازم به نظرم خود آقای همسر باید مدیریت بکنه

مگه هر روز چقدر خونه کار داره که بتراشه براش خوب بعد کار میره بازم به نظرم خود آقای همسر باید مدیریت ...

.

اونکه بعله اصلا اگه مدیریت شوهرش خوب بود که ایشون حساس نمیشدن 

ولی یه عالمه کاره تو خونه که میشه با هم انجام بدن ، آشپزی تمیز کاری عصرونه درست کردن و خوردن کنار همدیگه پیاده روی خانوادگی پارک رفتن با هم خرید رفتن باهم و . . . 

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792