دخترش زایمان کرده امروز زنگ زدم حالشو بپرسم گفتم حال خودش خوب نیست درد داره زنگ زدم به جاریم یه جوری سرسری و با اکراه جوابمو داد و تندی قطع کرد که بهم برخورد
پیش دخترشم نبودا با شوهرش تو محوطه بیمارستان بودن اومده بودن که ملاقاتی ها برن پیشش
نگین چون نرفتی خودشم میدونه چون شهر دیگه زایمان کرده نتونستم برم اونجا
وقتی زنگ زدم گفت خوبه حالش بعدم روم قطعش کرد
با این سن و سالش این بیشعوری ازش بعید بود