این دکترگیاهی که اون دستورات و بهم داد گفت تو پاییز فصل میوه گل نسترنه از فیروزکوه دماوند میتونی گیر بیاری جاهای سرد حالا اون داشت خودش بهم داد گفت بچه بزرگ باشه میتونه کاملشو بخوره ولی کوچیک باید دونه و اون پرزهای داخلشو برداری همون گوشته و پوسته رو ۴ ۵ تابخوره سیستم ایمنیش میره بالا ۳ سال پیش نزدیک ۲ سالش بود اولین باردادم اون سال سرمانخورد الان هرسال ازش میگیرم یعنی کلا چندتا دونه میاره بیماری مثل من باشه میده کلا جاهای سردسیر پیدامیشه حالا بچم التهاب روده و رفلاکس داره همیشه گلوش سرماخورده هست با رب عناب کنترل میکنم چون عفونت گوش و سینه و سینوس و لوزه ریه همه رو میبره در کل بجز این ویروس گوارشی ها خداروشکر گوش شیطون کر ۶ ماه ی بار سرما بخوره
اون ویروسم زمان کرونا تلویزیون روازاده رو اورده بودن میگفت مشکوک بودید به کسی نمک دریا کمی بخورید حالا منم اینکارو میکنم و گلابم میخوریم همیشه گلاب باهام هست حتی برای ضدعفونی دست جایی که امکان شستشو ندارم بازم ویروسه ۵ ۶ ماه ی بار شده
و اینکه مواظب افراد بیخیال باش ازاونا بیشتر حذر کن عید دیدنی رفتم نوه طرف تازه دو روز بود تبش قطع شده بود دیدم ابریزش داره جویا شدم گفتن ازفلانی ویروس گرفته خوب شده ی بهانه جور کردم ۱۰ دقیقه نشستم فقط فهمیدن دروغ میگم ولی سلامتی بچم مهم تره برام ولی همون روبوسی منو بیمارکرد دکتر رفتم گفت تب وقتی قطع هم بشه باز تا۵ روز اون طرف ناقله میتونه سریع بیمارکنه و با اینکه ماسک و زده بودم چون ویروسم دو روز بعد خودشو نشون میده و نمیدونستم این ناقلی بعد تب رو قبل درگیری ماسک نداشتم به بچم منتقل نشه چون به گفته اونا بچشون خوب شده بود بچه منم دو روز بعد گرفت دو روز بعد همسرم فقط مادرم روزی که اومد پیش بچم از اول گفتم ماسک بزن حتی تو خواب اون نگرفت همسرم تو اتاق قرنطینه منم دایم ماسک مردم و زنده شدم اینارو هم گفتم بدونید همیشه بیماری به رعایت کردن نکردن اون مسایل حمام و اینا نیست ی عوامل دیگه رو هم باید هوشیار باشید من خودم همیشه بخاطر همین رعایت نکردن دیگران خیلی جاها نمیرم یا تو جمع زیاد نمیرم مثلا دورهمی رو نمیرم بعدا خودم جدا میرم سر میزنم یا بدونم ادم های بیشعور توشون هست نمیرم و حرف های پشت سرمم برام مهم نیست مثلا تایم خانه بازی رو جوری میرم وسط هفته ساعات شلوغ نباشه چون اونجام خیلی ها بچه بیمارشون حوصله اش سر رفته میارن و فضا بسته منتقل میشه چند بار دعوا داشتم بچه از زور تب ی گوشه نشسته پدر بیشعور نمیبرد چرا چون حدالاقل اون یکی بچش بازی کنه اون یکی ام اون طرف هلاک میشد