جنجال امشب من
حوصلم سر رفته بود شوهرم هم همش به بچه خواهرم گیر میداد اونم گیرای الکی که چرا عکس سر لخت داره پروفایلش
منم بهش گفتم فکر نکن نفهمیدم خونه جاریم نگات رو اون بود و هی بهش چایی و میوه تعارف میکردی و خودشیرینی میکردی (جاریم شوهرش مرده 10 سال پیش و تا الان 3 بار شوهر کرده ) وکلا چشم ناپاکه و حجاب نمیکنه جلوی مردا وسرش لخته
شوهرم گرخید و دهنش رو بست و رفته تو اتاق کارش الکی سر خودش رو بند کرده
والا فکر کرده من خنگم با اینکه میدونم کار شوهرم بی منظور بوده و حسی به اون نداره ولی گفتم سال سگه و منم پاچشو بگیرم