یاد یه اتفاقی افتادم یبار تو مسجد بودیم یکی بچش گوشی یکی از همسایه هارو برداشت هی میکوبوند زمین هر چی همسایه به خوبی میگفت گوشی رو بده مادر بچه میگفت آخه گوشی دوست داره و هی زبونش بچش میشد میگفت گوشی با یهنی گوشی رو براش باز کن همسایه اصلا یه وضی مادره حتی یبار نگفت گوشی رو نزن زمین .از آخر بزور خود زن همسایه بزور گرفت مادره اصلا به دلش نبود و ناراحتم شد بعضی مادرا واقعا عجیبن
دیگه چکار میشه کرد با این جور مادرا که فکر میکنن بچه هاشون مالک زمین و زمانن و همه زیر دست اون ها....
یا خدا
خدا به دور
اههههه😑😑😑😑رو اعصاببب
اره خیلی
جاری من گوشی خودش بچه خودش نزدیکش میرفت همه میدویدند خودش جر میداد خودشو
بعد گوشی من دست بچش پرت میکرد همش میکوبید با انگشت روش منم جرئت نداشتم حرف بزنم حساس بود رو بچش
مادرشوهر پدرشوهرم میگرفتن ازش
من حالا به تاپیک اون خانم کاری ندارم ولی بارها برام خودم پیش آمده بچه ی فامیل آمده وسایل من خراب کرده مادرش هم به هیجاش نیست . الان شما این قضیه رو تعریف کردی یاد ایشون افتادم
ولی اون بچه کوچولو فقط یه تیکه نون خواست☹
تو همون یکی دو صفحه اول کاربرا چنان از خجالت مادره در اومدن که خوده مادره هم متنبه شد
موقعیتی که بچهی چیزی در دست دیگری میبینه و میخواد یکی از مواقعیه که حکم تنور داغی رو داره که باید نانِ ادب و تربیت را سریع بهش برسونی...
اگر فرزندمون درخواست کرد باید یادآور عزت نفس و قناعت در برابر مردم بشیم و آموزش بدیم تا وقتی احتیاج مبرمی نداره نباید از آدمها چیزی بخواد.
طرف مقابل از چیزی که خواستِ فرزندمونه رو در اختیارش قرار داد/نداد باید بهش زیباییِ بخشش/ زشتیِ تنگنظری و خساست رو گوشزد کنیم و یاد بدیم اگر چیزی داشت که قابل تقسیم بود و فکر میکرد دیگرانی هم دوست دارند، باهاشون به اشتراک بگذاره.
اینجور مادرا باعرض معذرت چشم و دل سیر بار نمیارن بچشون و از دیگران انتظار دارن شکم بچه و نیازها و وسایل مورد علاقه و عقدههاشونو به جای اینکه خونه خودش برطرف کنه خونه دیگران برطرف کنه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
