چند روز پیش مراسم ختم یکی از فامیلای دور شوهرم بود. ما شش ماهه که ازدواج کردیم، به محض اینکه رسیدیم قبرستون اون رفت پیش مردای فامیلشون و منو تنها گذاشت. بهش زنگ زدم بیا پیشم گفت نه! بعد جاریام اومدن اونا همراه با شوهراشون حرکت کردن تا دم مزار و خاکسپاری و همچنان شوهرم اونطرف بود خلاصه این مراسم تموم شد و اون برای خودش لا به لای مردا فقط میچرخید. بعد رفتیم برای ناهار. داشتم میرفتم بالا از پله های رستوران که یهو باز منو ول کرد وایستاد با مردا حرف زدن. همچنان جاریام با شوهراشون اومدن بالا نشستن سر میز منو مادر شوهرم گفت بیا اینجا بشین! پیش خودش و برادر شوهر بزرگه البته یکی دیگه از جاریامم که با اینا زندگی میکنه پیشش بود. دیگه صندلیا پر شد. تا شوهرم اومد گفت من میرم اونطرف پیش بابام و شوهره همین جاریم گفتم اوکی. خلاصه همه خانوادگی با شوهرا نشسته بودن من با مادرش. بعد از ده دقیقه اومد گفت سر میز ما آب نیست لیوان یه بار مصرفو دادم گفتم بیا آب بخور یهو مادر شوهرم پیشدستی کرد گفت بیاااا لیوان من هست و براش تو لیوان خودش آب ریخت اونم خورد. از دو روز پیش داره جیگرم از رفتارای مسخرشون میسوزه. دیشب گفت چته، براش گفتم چه قصدی داری که جلوی فامیلاتون به من بی محلی می کنی و شکایت کردم یهو عصبانی شد گفت مریمم پیش مادرم بود محسنم پیش من بود. پسرا چرا مریم ناراحت نشد. آقا هررررررچی میشه این مریمو محسنو با خودمون مقایسه می کنه. حتی به من میگه مثه مریم روسری بپوش نه شال. اون ازین حجابیاس منم یه دحتر امروزی. اصلا از استایل ضایعه اون خوشم نمیاد
از اولش منو با همین تیپ دید. بهم گفت مانتو بپوش گفتم من مانتو دوس ندارم. پیرهن مردونه میپوشم اونم زی ...
اخه عزیزم پیرهن مردونه واسه چیته😅 تو دخملی پیرهن دخترونه بپوش یا مانتو خوشگل یا کت 😘😍
ارزوم و هدفم تو زندگی ازدواجه.خدایا امسال ۱۴۰۴برام جورش کن اگه جورش نمیکنی سال جدیدو نبینم لطفا🙏🏻 کسی درموردامضام سوال نپرسه لطفاً به اندازه کافی حسرت دارم