با عموم و عمه ام تو به ساختمانیم و با اون یکی فک و فامیلم همسایه
عموهام هزار دفعه نشستن من و قانع کردن که نرم مدرسه یه عقب مونده ای آن دومی ندارن
امروز از مدرسه برگشتم عموم جلو مغازه اش یه جوری بد بم نگاه میکرد بعد رفتم خونمون از راه پله شنیدم به بابام میگف سارا چرا مدرسه میره
بیچاره خواهرام دانشگاه دولتی قبول شد بابام و پر کردن نذاشت بره بعد خواست تو شهر خودمون پیام نور بره گفتن دانشگاه پسر هست اونم نذاشتن
خیلی از دخترای فامیلمون از همون نهم ترک تحصیل مردن
به حز چند تاشون من
یازدهمم و از 2 سال پیش میخونن گوشم نره مدرسه فلانی مع درس خوند چی شد حالا این زنه بخونه چی بشه مثلا
امسال هم عقد کردم دیگ بدتر هزار بار من و به گریه انداختن
نامزدم مشکل نداره با ادامه تحصیلم اینا دارن خودشون و جر میدن
خستمممم🥲
چیکار کنم