سلام بچها من دوستم نامزدش هیزه همش به زنا نگا میکنه زنای سن بالای قشنگ
و از طرفی شغل ازاده و همکاراش اکثرا خانوم مطلقه هستن
و میگ دوس دخترای قبلی پسره هنوز میرن و میان میگ بهش ک میگه خودشو میزنه به اون راه که تو زندگی کن نیستی تو ادم نیستی تموم فحش میده حرمتارو میشکنه اصلا خیلی بی احترامی بهش میکنه میگه بابام اینا تهدیدم میکنن حق تموم کردن نداری و از یه طرف پسره میدونه این نمیتونه تموم کنه هی با تموم کردن تهدیدش میکنه اینم میوفته به التماس و غلط کردن چیکار کنه بنظرتون
حساس تشه دیگه سرکارشه دیگه زن و مرد نداره همکارن همه
اوه اوه چه دور باطلی
سالی که نکوست از بهارش پیداست
اگه کار از کار نگذشته محکم بگه نمیخام
نهایت ۶ ماه تحت فشاره
نه اینکه یه عمر بزنه تو سر خودش که چه کاری کردم
توی نامزدی که اوج ناز کشیدنه داره تهدید میکنه
وای بحال بعدش
زیادی حساسه نگاه کردن با دیدن فرق میکنه
ب کسی نمیشه گفت در چشاتو بزار نگاه نکن....
مردا متاسفانه همشون همینن البت ب منظور ن ها شوهر منم شغلش آزاده و با خانوم سرو کار زیاد داشته و داره، 🙁اوایل حساس بودم بعد دیدم خودم دارم داغون میشم فقط منم بی توجه شدم
یبار حتی یکی بهش درخواست دوستی داده بود چون شوهرم هم وضعش خوبه هم قیافش بد نیست جلو طرف زنگ زده بود ب من همینو گفت و گفت من ب این خانوم میگم هرچی خوب باشی ی بهتر و قشنگ ترش تو خونمه و..دلم خوش شد دیگ 🥲اما مردا همشون مث همن
میگ دوس دختر قبلیاش میان مغازش و ازش جنس برمیدارن میرن همیینجوری بدون پول دادن اینم هیچی نمیگ و وقتی دوستم میگ بگیر حقتو میگ صداشو میبره بالا یهو هرچی از دهنش میاد میگ فحش میده اخرم تهدید میکنه میگ تموم من نمیخام تورو و این بدبختم میوفته به التماسو غلط کردن میگ خانوادمم میگن خودت انتخاب کردی باید بسازی ابرو مارو نبری
اگه دراین حد هست که علنا داره با این و اون چیز میکنه و هیچ ترسی از فهمیدن کسی نداره
خب معلومه میخواد دختر خانومو از سر خودش باز کنه
وگرنه انقد راه داشت که این روح شم خبردار نشه
عقد کردن؟ یا فقط نامزد و انگشتر نشون؟
اگه رابطه نداشته از نوع عمیق
بگو فرار کن بابا
اخه ازدواج مگه قرارنیست ارامش بیاره؟
اینشکلی که پس فردا یه ادم افسرده شد و با دوتا بچه که دیگه محاله خانواده اش قبولش کنن
الان نهایت ۶ماه غرغر میکنن و تموم میشه
اونجوری بدبخت میشه واسه همیشه
ازدواج یه گزینه نیست کع فقط باید تیک بخوره
ازدواج یه سبک زندگیه که باید به ارامش برسونه دوطرفو
میگ رابطه اونجوری نداشته ولی یه سری چیزای سطحی بوده خودشم میگ ازش بدم میاد فقط از ترس خانوادمه دارم کوتاه میام و میگ اصلا یجوری شده ک همش اولا اصرار میکرد ک دوستم باش اوکی بشه حالا ک خرش از پل گذشته هی همش حرف تموم شدنو میزنه و میگنمیخامت و این حرفا
میگ به مامان بابام میگم هی میگن تو ابرو مارو بردی همجا میری باهاش
و میگ پول مشاوره امندارم نمیدونم باید چیکار کنم خیلی دلم میسوزه براش دختر ساده و مهربونیه
همینه که قدیمی هامیگن
همیشه تب تند ، زود میخوابه
اگه رابطه سطحی بوده که الکی داره خودشو علاف میکنه و با اینده ش بازی میکنه
الان که هنوز هیچی نشده خانداده اش پشتشو خالی کردن که تصمیم خودته
وای بحال طلاق و بچه و هزار تا بدبختی
پاشو بکنه تو یه کفش و کوتاه نیاد
یا اینکه اگه میترسه زنگ بزنه اورژانس اجتماعی ۱۲۳
اونا کمکش میکنن
اگه از اینم میترسه
پس بسوزه و بسازه تا ببینه خدا چی میخواد
ادم باید جربزه داشته باشه یه کم
والا
