پریشب خواب دیدم رفتم گلزار شهدا تک ب تک میرم میشینیم پیش مزارشون و اسم و فامیلیشونو میخونم و ب چهرشون ک روی سنک حکاکی شدن نگاه میکنم و تاریخ شهادتشونو میبینم
اخرین مزاری ک میرم پیشش شهید سعید سامانلو بودند
ک دیروز هر چی فکر میکردم یادم نمیومد ولی دیشب یادم اومد
الان دلم میخواد یه نذری واسه همشون کنم
سوره یاسین بخونم یا نذر صلوات
یا لقمه نون پنیر درست کنم ببرم بیرون نذری بدم