اگه تاپیک قبلی رو دیده باشین گفتم که با یه آقا آشنا شدم و قراره فردا بریم بیرون مادرم میگه درست نیست تنها بری چه مشکلی داره منم همراهت بیام بتظرتون به حرف مادرم گوش بدم ؟
دقیقا منم همین احساسو دارم بزار بیاد عزیزم ولی اگه مشکل دارین جدا بشینه تا راحت همدیگرو واسه جلسه اول یه مقدار راحت بشناسین اونم خیالش از طرف راحت شه برای دفعه های بعد میزاره تنها بری ولی اونجوری تا بری برگردی از استرس ادم میمیره من که اینجوریم خدایی همش میترسم طرف ناتو باشه بلایی سرش بیاد
بگو عزیزم فعلا یه مشکل پیش امده ذهن همه درگیره بهتره یه مدت دیگه صبر کنیم تا اونام بتونن درست تصمیم بگیرن قانونی دیگه خواستی بری جلو بایه مشاور صحبت کن بعد واقعیتو به پسره بگو بگو واقعا خودمونم دلیل اصرار مادرمو نمیدونیم فقط میدونم مناسب اون پسر نیستم و مجبورم از راه قانونی برم جلو تا جلوی این کارشو بگیرم مطمعن باش اگع ادم درستی باشه درکت میکنه و کنارته تا درستش کنین ولی تورو خدا هیچ موقع هیچ موقع به خودکشیو فرار فکر نکن
نهه پسره خیلی آقاست باهاش صحبت کنم قبول میکنه که مادرمم بیاد باهامون ولی نمیدونم چجوری بهش بگم
هیچی بگو عزیزم حقیقتا مامانم اصرار داره برای دفعه اول باهام بیاد البته اگه از نظر شما ایرادی نداره یا بامامانت صحبت کن جلو نیاد دورادور هواتو داشته باشه تا این تایم تموم شه