من کاری نکردم خودش اصرار کرد 🤣🤣🤣 دوست پسر عموم بود
و ما تو عید چند تا عروسی پشت هم داشتیم خانواده پدری و همونجا همدیگر رو پشت هم دیدیم تقریبا چند روزی دوست بودیم
بعد دیگه اومدن خواستگاری 😐
تازه بابا مامانش کربلا بودن هی زنگ میزد بهشون زودتر بیاین برید خواستگاری
منم آمارش رو از پسر عموم در آوردم که چه جور آدمیه
دیگه یکماهه تبدیل شد به شوهر 😅
و الان ۱۶ سال گذشته از اون ماجرا