من از وقتی بدنیا اومدم بچه بودم مان بابام دعوا میکردن بابام خیلی بد اخلاق مانم اذیت میکنه تا الان ک ۱۸و۱۹ سالم شده هنوز دعوا میکنن هیلی اثرات بدی رو من گذاشته از نظر روحی خیلی بهم سخت گذشته و خیلی دعوا ها دیدم دیگه واقعا خسته شدم مانم چ گناهی کرده گناهش سادگیشه بابام فحش میده ب بابا بزرگم و مانممم اینقدر فحش های زشتی میده ولی من هنوز دختر مجردم اینقدر دوست داشتم مثل هم سنیام بابا مامانشون چقدر خوبن باهم چقدر زندگی هاشون خوبه نمیدونم گناه من چی بوده بدنیا اومدم اینکه زجر بکشم شدم یک ادم استرسی یک ادم با اعتماد بنفس پایین نسبت به هم سنیام ک نگمم اگه مامان باباتون با هم خیلی خوبن خداروشکر کنینن نه مثل من فقط با کوچک ترین صدا از حال میرم میترسم 😔💔
واقعا من نمیدونم چرا بدنیا اومدم ، اومدم سختی بکشم اومدم چیکار کنم گناه من چیه تو این زندگی💔
ببین تو الان باید فقط به هدفت فکر کنی برو تو اتاق یا کتابخونه بشین واسه هدفت تلاش کن باور کن اتفاقی که قراره بیفته میفتع عزیزم .. چند سال دیگه کسی نمیاد اینکه تو به خاطر دعواهای مامان و بابات به هدفت نرسیدی گردن بگیره
اهان خب تو خونه نمون توام اگه دوستی داری برو بیرون باهاش یا برو کتابخونه کلاسی چیزیدبیرستان میری؟
کنکوری ۱۴۰۴ بود قبول نشدم دارم واسه سال دوم میخونم داشتم میخوندم دیدم بابام داد میزنه اومدم دیدم مامانم زده بعد نتونستم کتاب انداختم از حال رفتم میترسم کتابخونه برم میگم اگه برم بابام ممکنه مامانم بزنه اینجور💔😔